meghraz

meghraz

۱۳۹۵ اسفند ۱۹, پنجشنبه

۸۲: به امید آن روز...

استحقاق مرگ ، کمی دردناک می شود وقتی بدیهی ترین چیزها پیچیده تریشان شود. روز به روز هفته به هفته، ماه به ماه و سال به سال، تکرار و تکرار تا آنجا که عشق هم تکراری شود ، هر آدمی معشوق شود، هر نیمکتی جایگاه عشق ورزیدن، هر خیابانی ، دل انگیز باشد برای قدم زدن، هر کتابی خواندنی باشد و هر قلمی زیباترین جمله ها را به ثبت برساند، تکرار تکرار ، این افیون دنیا، این چرخه ی ساده با اندرونی پیچیده که هر بنی بشری را صادق می انگارد. هر ابلیس صفتی را مهربان و هر خداشناسی را کافر...
به دنبال من نیا، نیا تا وقتی راهی بیابم تا این چرخه را بشکنم، این تضاد را این سادگی وهم آلود را ، منکر من باش، مرا طرد کن تا وقتی که خودم سرمست و خرامان به سراغت بیایم، با چرخ دنده های خونین این چرخه در دستانم...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر