meghraz

meghraz

۱۳۹۵ آذر ۹, سه‌شنبه

۷۹: افکار فروید غلغلکی نیست!

فروید می گوید انگیزه های جنسی از زمان کودکی پایه ریزی می شود، کمبود ها عقده ها و حصر امیال و آرزو ها در رفتارهای جنسی تداعی می شود، او سکس را هم ردیف غرایز دنیوی، و کنش جنسی را برخواسته از واکنش های تحمیلی به انسان می داند.
باید یک قدم جلوتر رفت و از «خود» عبور کرد... سکس امری مقطعی نیست که بشود با غرایز فردی محدودش نمود و مثل قوانین نیوتونی برایش حکم صادر کرد. به گمانم سکس یک پروسه ی پیچیده و مدون در روزمرگی های بشریست، نقطه ی عطفی در چرخه ی گذران زندگی، این چرخه تنها کودکی را شامل نمی شود، حتی خواندن یک کتاب یا تماشای یک عکس می تواند این پروسه را دگرگون کند، سکس سیال است، مانند ذهن، مانند رودخانه ای روان... از هر چیزی که در مسیرش باشد الهام می گیرد، کمپلکسی پیچیده از خشم،غضب، آرامش، لطافت و عشق... که کودکی هیچ انسانی به پیچیدگی آن نیست. فروید سکس دهانی یا مقعدی را انحرافات جنسی قلمداد می کند، درحالیکه که این رفتارها می تواند خمیرمایه ی خشم در پروسه ی سکس باشد
هیچ یک از اعمال انسانی نتوانستند همانند سکس ظاهر و باطن آدم ها را اینگونه در هم بیامیزند، هیچ کدامشان قادر نبودند حس رهایی یا خیانت یا محبت و... را بدین شکل عرضه کنند، عقل و احساس در هیچ برهه ای از زندگی انسان اینگونه مصالحه نکرده اند.
شاید باور غالب آن را امری صرفا احساسی بداند، اما سکس به مثابه یک پایان‌نامه است که از لحظه لحظه زندگانی عقلانی و احساسی بشر ایده گرفته، آنها را پرورانده، و در یک بازه ی زمانی کوتاه ارائه اش می دهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر